«سالمن وندی» در معادن داغ و سوزان الماس در افریقای جنوبی سنگ بسیار با ارزش و خارق العاده ای را کشف می کند. «دنی آرچر» مزدوری که تخصص اش، فروش به اصطلاح «الماس های خون» است با خبر می شود که «وندی»، الماس را در محلی پنهان کرده که هیچ کس فکرش را هم نمی کند. او از «مدی بوئن» روزنامه نگار امریکایی سرخورده، می خواهد تا در پیدا کردن و به چنگ آوردن آن گنج کمک کند...
درامماجراجوییهیجان انگیز
چون یه عده بی شخصیت مث تو میان چندتا چندتا بی دلیل دیس میکنن :)
دقیقا با اینکار داری به همه میفهمونی ک حرفام کاملا درسته و شما هم کاملا عقده ای تشریف داری :)
عشق میکنم برام وقت میزاری خدایی
به کارت ادامه بده
سپاس شرلوک